قرص خستگی

 

شروع حرفش با

 بسم الله

 بود.

و با

لا حول و لا قوه الا بالله

خستگی در می کرد .

 

سردارسرلشکر شهید محمود کاوه

فرمانده لشکر ویژه شهدا

مار

  

می گفت توی سنگر نشسته بودیم ،

 که یکدفعه ماری  داخل سنگرمان پیدا شد .

همگی دنبال مار دویدیم

آمدیم بیرون

ناگهان

خمپاره ای به سنگر خورد

و آن را منهدم کرد .

 

 

 

شهید محمدرضا عبدی

 

اشکانیان

 

در جبهه

 روی رزمنده هایی

که بیشتر از بقیه اهل گریه و اشک بودند ،

 اسم گذاشته بودند !

رزمنده ها

 به آنها می گفتند

 "« سلسله اشکانیان »

 

حجه الاسلام و المسلمین ماندگاری

کتاب : بی نصیب صفحه 126

 

مناجات شعبانیه 3

وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ

خدایا اگر منو داخل آتش کنی ،

أَعْلَمْتُ

به همه اعلام خواهم کرد ،

أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ

که من تو را دوست دارم

مناجات شعبانیه 2

  

إِلَهِی قَدْ سَتَرْتَ

 خدایا!  به تحقیق پوشاندى

عَلَیَّ ذُنُوبا فِی الدُّنْیَا

 بر من گناهانى را در دنیا

وَ أَنَا أَحْوَجُ إِلَى سَتْرِهَا علَیَّ

در حال که من محتاج ‏ترم بر پوشاندن آن ،

مِنْکَ فِی الْأُخْرَى

از طرف تو در آخرت ،  

 

مناجات شعبانیه

بگیر بگیر

 

خدای من

 اگر منو به گناهانم بگیری

منم

تو را

به مغفرتت خواهم گرفت .

إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی

أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ

وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی

بِمَغْفِرَتِکَ

 

 

  مناجات شعبانیه 

ولنتاین سردار

    

تواضع و فروتنی عباس

 باور نکردنی بود .

 او عادت داشت وقتی من

( همسرش ) وارد اتاق می شدم ،

 بلند می شد و می ایستاد.

 

سردار رشید اسلام شهید عباس کریمی   

ورشکست

آقا مصطفی چمران هم در جواب همسرش که به ایشان اعتراض کرد و گفت: بس است دیگر! کمی استراحت کن. از این همه عبادت خسته نمی‌شوی؟

 

یک تاجر اگر از سرمایه‌اش خرج کند،

بالاخره ورشکست می‌شود؛

باید سود بدست بیاورد تا زندگی‌اش بگذرد؛

ما اگر قرار باشد نماز شب نخوانیم،

ورشکست می شویم...

 

 

سردار شهید دکتر مصطفی چمران

کتاب نماز و نیاز ، صفحه ۴۳

ایثار

حمایت همه جانبه از محرومین

و عشق ورزیدن به آنان،

ساده زیستی

و دوری از تجمل گرایی،

ایثار

و آماده شهادت بودن،

 

 

توصیه های

شهید مهدی امین زاده قاین

حساب و کتاب

  

وقتی وارد مدرسه شد .

 چند ورقه با خودش آورده بود .

بالای ورقه ها نوشته شده بود

« حاسبوا قبل ان تحاسبوا » 

و کمی پائین تر هم اسم چند گناه را نوشته بود

می گفت:
 با این کار می فهمیم چه جور بنده ای بودیم »

 

 

شهید الله یار جابری

کتاب: همسفر  صفحه 63