چشم داشت
یک بار هم نشد بگوید
من خسته ام .
بابت آن همه زحمتی هم که می کشید ،
هیچ چشم داشتی نداشت .
من حتی ندیدم
وقتی را برای مرخصی در نظر بگیرد.
سردارسرلشکر شهید محمود کاوه
فرمانده لشکر ویژه شهدا
به نقل همسر شهید
یک بار هم نشد بگوید
من خسته ام .
بابت آن همه زحمتی هم که می کشید ،
هیچ چشم داشتی نداشت .
من حتی ندیدم
وقتی را برای مرخصی در نظر بگیرد.
سردارسرلشکر شهید محمود کاوه
فرمانده لشکر ویژه شهدا
به نقل همسر شهید
محمود خم شده بود و بند پوتینش را می بست .
یکدفعه یکی از بچه ها به شوخی پتو را پرت کرد طرفم .
اسلحه از روی دوشم افتاد و خورد توی سر محمود.
سرش شکسته بود و داشت خون می آمد .
برخلاف انتظارم
دیدم یک دستمال از جیبش در آورد و گذاشت روی زخم
و بعد هم از سالن خارج شد!!!! .
سردارسرلشکر شهید محمود کاوه
فرمانده لشکر ویژه شهدا
به نقل از ابراهیم پور خسروانی