قوطی خالی
قوطی خالی
خیلی دلش می خواست کمکی به رزمنده ها بکند.
خواست کمپوت بخرد ،
اما پول برای خرید نداشت ....
ناگهان فکری به ذهنش رسید....آب
کناره های قوطی استفاده شده را صاف کرد و آن را شست
با نامه ای فرستاد:
به نام خد ا
پول نداشتم کمپوت بخرم اما این قوطی خالی را می فرستم تا ان را گوشه ای بگذاریدتا رزمندگان با آن آب بخورند .
یک دانش آموز |
حاج حسین خرازی قوطی را دید،
قصه اش را برای بچه ها تعریف کرد
و از آن روز بود که بچه ها برای آب خوردن با آن قوطی نوبت می گرفتند.