بی نصیب
بی نصیب :نام هر شخصی است که از شهادت جا مانده است
ابو مطر گوید :
من دنبال امیر المؤمنین علیه السلام راه افتادم تا به بازار کرباس فروشان رفت .
دو پیراهن خرید یکی به 3 درهم و دیگری را ، به دو درهم .
گرانتر را به غلامش قنبر داد و دیگری را برای خود برداشت
قنبر گفت :
این براى شما مناسبتراست که به منبر مىروید و براى مردم سخن مىگویید
امیر المؤمنین علیه السلام فرمود:
نه، تو جوانى و در تو شور جوانى است.
من از پروردگارم شرم دارم که خود را بر تو برترى دهم.
کتاب الغلارات
صفحه 44
یک لحظه نگاش کرد مولا آرام صداش کرد مولا انگار فلک ز حرکت افتاد مولای سخن به لکنت افتاد کای دختر خاتم رسولان من با توام ای رسول را جان ای مادر زینبین! برگرد بی تو چه کند حسین؟ برگرد
|
مولای مظلوم ما فرمود :
در شگفتم از شما
و از مردم شام.
مردم شام امیرشان خدا را معصیت مىکند
و آنان از او اطاعت مىکنند
و امیر شما خدا را اطاعت مىکند
و شما فرمانش نمىبرید.
کتاب الغارات
صفحه 30